آرکون ها (به انگلیسی: archons) در لایههای ذهنی-روانی قمرها و سیارات منظومه شمسی، به سر میبرند و به زمین هجوم میآورند. انسانها در آن دوران حالت سه بُعدی فیزیکی نداشته و زمین نیز به حالت سه بُعدی فیزیکی درک نمیشده است.
انسانها فاقد جنسیت و ذهنهای “خودیافته” بودهاند؛ با طبیعت ارگانیک زمین یگانه بودهاند. میتوان گفت دی ان ایی یگانه که چشمهای مختلفی دارد و از طریق نور ارگانیک تجربه میکند. یک ذهن پاک “خودنیافته” که دارای مهر و قوه تخیل بیکران و نامحدود است و بیکرانگی را همانگونه که هست در خود میتاباند.
آرکون ها هنگامی که تصمیم گرفتند انسانیت و زمین را مورد تهاجم قرار دهند، در ابتدا نمیتوانستند وارد حوزه زمین و انسانیت شوند؛ زیرا زمین ، طبیعت و انسانیت توسط نور ارگانیک بشدت حفاظت میشده است. لیکن آنها چارهای اندیشیدند. گروهی از آنها با تغییر فیزیکی به شکل فرشتگان درآمدند و با ایجاد نوعی خواب یا فریبی ذهنی-واقعیت مجازی (هال/HAL)، وارد حالت رؤیاگون زمین و انسانیت شدند و به انسانیت پیشنهاد نمودند که ما فرشتگانی مقرب از الوهیتی عظیم هستیم.
نفوذ آرکون ها به انسانیت
اگر دستورات ما را بپذیرید، سیستمها و تکنولوژیهای بسیار پیشرفته به شما خواهیم داد. آگاهی انسانیت نیز به دلیل پاک بودن و معصومیت فریب خورده، پیشنهاد دروغین را میپذیرد. آنگاه آرکون ها وارد حوزه زمین شده و به انسانیت نفوذ میکنند. آن ها ابتدا در پی این بودند که کُد ژنتیکی انسان (دی ان ای) را به طور کامل هَک و کِرَک نموده، و روی نور ارگانیکی که توسط انسانیت خودنیافته متجلی میشود، تسلط و کنترل کامل یابند و از آن، جهت حفظ ابدیت خود بهره جویند.
اما دیدند که چنین کاری ممکن نیست؛ زیرا ژِنوم انسانیت به شدت توسط نور ارگانیک حفاظت میشود و اینکه اگر بخواهند آن را کرک کنند، از آزاد شدن آن نیروی نور ارگانیک خواهند سوخت و نابود خواهند شد. لیکن بر آن شدند تا با دادن ذهن خود به انسانیت، ذهن انسانیت را هک نموده، ما را دارای جنسیتهای متضاد کرده و از ذهنیتی یگانه با طبیعت زمین، ذهنهای “خودیافته” پدید آوردند.
آرکون ها کار خود را توسط انجام زیرکانه یک “هک عصبی-روانشناختی” آغاز نمودند و ابزارهای اصلی آنها، “مذهب و تکنولوژی هال (HAL) یا واقعیت مجازی” است. از طریق متغیر و واژگون کردن حقیقت قوانین الوهیت و آموزههای الوهیم ( دین / مذهب ) به قصد کنترلگری ، “ویروس ذهنی مذهب” را خلق کردند.
ذهن های خودیافته
توسط این استراتژی و واقعیت مجازی، آنها شروع به برنامه ریزی این ذهنهای خودیافته نمودند و رفته رفته ذهنهای خودیافته، “خود” را جدا از “جهان” احساس کرده و همه چیز “مادی” و “فیزیکی” تجربه شده و فشردگی حس زمان نیز به این ترتیب در آگاهی ذهنهای خودیافته تراکم یافت.
آرکون ها رفته رفته با دادن ذهنیت خود به انسانیت و تزریق آن در روان وی، او را از طبیعت جدا نموده، تمدن، زبان، خط، علم، سیاست، حکومت و اقتصاد را پدید آوردند و از این طریق روند تکامل ذهنهای خودیافته را در طی زمان واهی کنترل نموده و پیش بردهاند. آنها طوری این کار را کردند که انسانیت خیال میکند خود این بلا را بر سر خود آورده است. اما در حقیقت چنین نیست. ما در نهاد طبیعی ذهنمان، موجوداتی پاک، معصوم و طبیعی هستیم.
آنها با دادن ذهن خودشان به انسانیت کاری کردند که ما اینگونه بپنداریم که خودمان، خودمان را به این روز انداختهایم. یعنی ما را وادار نمودند تا خود را به این روز اندازیم و رد پایی هم از کرده خود به جا نگذاشتند. اما در حقیقت، آرکون ها از طریق برنامه ریزی ذهن خودیافته این سیستم را روی زمین پدید آوردند و کاری کردند که عدهای از انسانها بر عده دیگر حکومت کنند.
سیستم برده داری هِرَمی
و بدین ترتیب سیستم “برده داری هِرَمی” را در زمین پدید آوردند. با جداسازی جنسیتها و قوانین، مرد را بر زن (که نماد روحی طبیعت است) برتری دادند، و از این طریق جوامع انسانی را به نحوه دلخواه خویش کنترل نموده و از انرژی ترس و تلاش و تقلای جمعی انسانیت جهت زنده ماندن به صورت ذهنهای خود یافته در سیستمی که برایشان تعریف و ترتیب داده شده، مانند باتریهای مولد انرژی، جهت حفظ ابدیت خود تغذیه کنند.
“خود” یا همان ایگو ، “انتصابی بیگانه” در ذهن انسان است، که لینک اصلی آرکون ها در ذهن انسانیت میباشد و از این طریق اذهان را برنامه ریزی کرده و بر علیه یکدیگر و طبیعت میشوراند. آگاهی از “خود” (ایگو)، بسیار مهم است. زیرا دریچه اصلی ورود و نفوذ، دستکاری و هک شدن توسط آرکونهاست.
هم اکنون زمین در حال بیدار شدن است و منتظر است تا ما نیز بیدار شده و با وی همکاری کنیم و واهی بودن و فریبنده بودن این سیستم مضحک را دریابیم و به طور جمعی انسانیت و زمین را از سیطره آن رها کنیم. باشد که زمین، انسانیت و همه موجودات طبیعی و ارگانیک زمین، پاک، رها، و پر از مهر بیکران باشند.
وجود ارکون ها در ادامه برای تبدیل انسان به موجودی کاملا وابسته به تجربیات غیرحسی و مصنوعی و تبدیل کالبد انسانی به نیمه ربات و نیمه آگاه آیا در مسیر تعالی انسان خواهد بود یا نه ، به عبارتی آیا انسان دو گروه می شود ، آگاه خود را نجات می دهد و ناآگاه وارد چالشهای سخت ترس برای رهایی نور درون سلولش خواهد شد ؟ آیا ساخت فیلم و تصاویری که انسان را در موقعیته فراانسانی از نوع قدرتی و ابر انسانی نشان میدهد ، در جهت جذاب نشان دادن قدرت در مقابل کمال بشری انجام می شود و می خواهند ضمیر ناخودآگاه را برنامه ریزی کنند ؟ چه درخواست های برای رهایی و آگاهی شخصی و روح جمعی موثر تر خواهد بود ؟ امامان و پیامبران و اهالی کشف و شهود ، درک و دریافت خود را با چه فیلتری محاسبه کنند که بفهمند دریافتشان از جانب نیروهای تاریک است یا مسیری است برای خروج از این طبقات تاریک و سر بیرون آوردن از چاه ظلمانی ، به عبارتی متر شناسایی این آگاهی های نور و تاریکی چیست ؟
این جداسازی که از آن به عنوان (( من )) یاد میشود . یگانه عاملی است که باید شناخته شود .بقیه مشکلات انسان همه به این شناخت اولیه وابسته اند .(( فکرها ))از (( من )) ها برمیخیزند و توهمی را بوجود می آورند. که این توهمات به نوبه خود . (( خشم ))و خشم ها موجب جنگها و بدبدختی های بشر هستند .
عالی، وکاملا ممکن👍🙏